عاشقانه
بغض های کال من،چرا چنین ؟ گریه های لال من،چرا چنین ؟ جزر و مد یال آبی ام چه شد ؟ اهتزاز بال من،چرا چنین ؟ رنگ بال های خواب من پرید خامی خیال من،چرا چنین ؟ آبگینه تاب حیرتم نداشت حیرت زلال من،چرا چنین ؟ دل مجال پایمال درد بود تنگ شد مجا ل من،چرا چنین ؟ خشک و خالی و پریده لب دلم کاسه سفال من،چرا چنین ؟ داغ تازه نو،داغ کاغذی داغ دیر سال من،چرا چنین ؟ هر چه و همه،تمام مال تو هیچ و هیچ مال من،چرا چنین ؟ سال و ماه و روز تو چرا چنان ؟ روز و ماه سال من،چرا چنین ؟ در گذشته،سرگذشتم این نبود حال،شرح حال من،چرا چنین ؟ نسل اعتراض انقراض یافت حیف شد زوال من چرا چنین ؟ ای چرا و ای چگونه عزیز! جرئت سوال من،چرا چنین ؟ (برگرفته از کتاب آیینه های ناگهان از قیصر امین پور)
نظرات شما عزیزان:
ممنون بهم سر زدی
قروبونت وب من متعلق به شماست
خواهش میکنم دوست خوبم